هواپیماهای جنگی(1)
تهیه کننده : مجید مکاری
منبع : راسخون
هواپيما در جنگ جهاني اول:
وقتي برادران رايت در روز 17 دسامبر 1903 در کيتي هاوک واقع در کاروليناي شمالي آمريکا، نخستين پرواز با هواپيماي موتور دار را انجام دادند، هيچکس تصور آنرا نمي کرد که اين وسيله نوظهور و تا حدي ظريف و شکننده تبديل به ابزاري مهلک و يکي از سلاح هاي مهم در ارتش هاي جهان گردد.
سال پس از پرواز برادران رايت، ايتاليايي ها اولين کشوري بودند که از هواپيما براي مقاصد جنگي سود بردند. 23 اکتبر 1911 يک خليان ايتاليايي به نام کاپيتان پيزا در جريان جنگ ايتاليا و عثماني، حين يک پرواز برفراز مواضع نيروهاي عثماني واقع در طرابلس ليبي، چند بمب دستي کوچک پرتاب کرد. عثماني ها ادعا کردند اين بمب به يک بيمارستان اصابت کرده و ايتاليايي ها را متهم به جنايت کردند اما اين موضوعي نبود که توجه سران و فرماندهان نظامي کشورهاي اروپايي را جلب کند. آنها به موضوعي مهم تر پي بردند و آن امکان استفاده از هواپيما در ارتش و بهره برداري از آن بعنوان يک وسيله اکتشافي بود.
پروزاز برادران رايت
با اين اوصاف صنعت هواپيمايي صنعتي جوان بود، هواپيما ها به صورتي ابتدايي ساخته مي شدند اسکلت بدنه و بالها از چوب بود که روکشي پارچه اي بر آن کشيده مي شد. بعضي از مدلهاي دو نفره حداکثر توانايي حمل يک دوربين عکاسي را داشتند و هيچ محلي براي حمل اسلحه پيش بيني نشده بود. در رده هاي بالاي فرماندهي ارتش هاي اروپا نيز بر سر نوع و چگونگي استفاده از هواپيما براي مقاصد نظامي اختلاف نظر بود.
دليل عمده مخالفان وجود اسب در يگان هاي سواره نظام بود که سروصداي موتور هواپيما باعث ترسيدن و رميدن اسب ها مي گردد. و موافقان آن معتقد بودند که هواپيما برخلاف بالن هاي شناسايي، توانايي تحت پوشش قرار دادن مناطق بيشتري از جبهه هاي نبرد احتمالي را دارا خواهد بود. فراموش نکنيم که آن زمان اروپا جوي ملتهب داشت و هر اينه احتمال وقوع جنگ مي رفت. سرانجام کفه ترازو به نفع موافقان هواپيما سنگيني کرد و در ارتش هاي اروپايي يگان جديدي براي تجهيز شدن به هواپيما تشکيل شد. هر چند که يگاني مستقل نبود و به عنوان زير مجموعه نيروي زميني و نيروي دريايي هر ارتش به شمار مي رفت؛ انگليسي ها آنرا سپاه سلطنتي پرواز، فرانسوي ها سپاه هوايي و آلمان ها به آن هواپيمايي ارتش نام نهادند.
روزهاي آغازين:
وقتي در روز 28 ژوييه 1914 با اعلان جنگ امپراتوري اتريش – مجارستان به صربستان، جنگ جهاني اول آغاز شد (که در فرصتي ديگر به دلايل شروع آن خواهيم پرداخت)، آلمان با دارا بودن 280 فروند هواپيما قدرت اول اروپا به شمار مي رفت، پس از آن فرانسه و انگليس قرار داشتند. در ماه هاي اول جنگ سه وظيفه براي هواپيما تعريف شده بود :
1. شناسايي و ديده باني نقل و انتقالات نيروهاي دشمن
2. شناسايي نقاط حساس و مهم مواضع دشمن
3. تنظيم و تصحيح آتش توپخانه خودي
هواپيماهاي شناسايي يا اکتشافي معمولا دو نفره بودند که خلبان وظيفه هدايت هواپيما و ديده بان وظيفه شناسايي را بر عهده داشتند. در هواپيماهاي اکتشافي وجود دوربين عکاسي ضرورت داشت اما وجود اسلحه چندان ضروري به نظر نمي رسيد، چون يگان هاي پياده نظام وظيفه جنگيدن را بر عهده داشتند و در سنگرها مشغول نبرد بودند.
تا مدتها خلبان ها بر اساس يک هميت حرفه اي سعي داشتند از صدمه زدن به همکاران خلبان خود پرهيز کنند. حتي اگر اين همکار، خلباني هواپيماي دشمن را بر عهده داشته باشد. اما سرانجام يک خلبان به اين رسم حرفه اي پشت پا زد و با تپانچه اي که همراه داشت به سمت هواپيماي دشمن شليک کرد ...
هواپيمايي که رولان گارو روي آن مسلسل نصب کرد
از آن پس بود که ديده بان ها به تپانچه و تفنگ مسلح شدند اما با وجود اين امکان هدف گيري دقيق و رساندن آسيب جدي به هواپيماي دشمن مقدور نبود. در مرحله بعد مسلسل هاي جديدي که براي حمل توسط هواپيما ساخته شده بود وارد کارزار شدند اما هواپيما ها آنقدر قدرتمند و محکم نبودند که بتوانند اين بار اضافي را حمل کنند. پس در مرحله بعد موتور و بدنه هواپيما ها نيز قوي تر و محکم تر ساخته شدند. حال مشکل بعدي محل نصب و چگونگي نشانه روي آن توسط خلبان يا ديده بان بود.
ابتدا پايه مسلسل را روي بال هواپيما نصب کردند که توسط خلبان شليک مي شد. اما خلبان تسلط کافي بر آن نداشت و هدفگيري با آن مشکل بود. سازندگان هواپيما در آن زمان معتقد بودند که خلبان بايد بتواند به راحتي بر سلاح هواپيماي خود تسلط داشته باشد و مستقيما شليک کند. به عبارت ديگر خلبان بايد بتواند هواپيماي خود را در مسير هواپيماي دشمن قرار داده و شليک کند. اما با ملخ موتور هواپيما چه بايد کرد؟
يک خلبان فرانسوي به نام رولان گارو دست به ابتکار جالبي زد. او به اين نتيجه رسيده بود که اگر بخواهد مسلسل هواپيمايش را در جلوي هواپيما و پشت ملخ موتور نصب کند حدود 7 درصد از گلوله هايي که شليک مي کند به ملخ هواپيما برخورد خواهند کرد. او براي اجتناب از برخورد گلوله با ملخ، ملخ موتور هواپيمايش را مجهز به سپرهاي فلزي سه گوشي کرد که گلوله پس از برخورد به سپرها از مسير منحرف شده و کمانه کنند. به اين ترتيب به خود ملخ آسيبي نمي رسيد.
او با اين وسيله ابداعي که بر روي هواپيماي يک باله موران سولينه خود نصب کرده بود در اوايل آوريل 1915 وارد عرصه کارزار شد و در مدت اندکي موفق شد 5 هواپيماي آلماني را سرنگون کند.
رولان گارو اولين تکخال تاريخ هوانوردي بود.
در آن ايام تکخال به کسي اتلاق مي شد که کاري خارق العاده انجام دهد. نظير پيروزي در مسابقات دوچرخه سواري تور دو فرانس . اما از جنگ جهاني اول به بعد کلمه تکخال مفهومي تازه پيدا کرد و تکخال پرنده به کسي گفته مي شد که 5 هواپيماي دشمن را سرنگون کرده باشد.
انتقام فوکرها :
رولان گارو و هواپيمايش سردرگمي و دلسردي عجيبي ميان خلبانان و ديده بانهاي آلماني پديد آورد. آنها شاهد پيروزيهاي او بودند و مي گفتند گويي از لابلاي ملخهاي هواپيمايش شليک مي کند. اما مگر چنين چيزي ممکن است؟
ممکن يا غير ممکن گلوله هاي مسلسل گارو هدف خود را از لابلاي ملخها پيدا مي کردند و خلبان هاي آلماني مراقب بودند که به منطقه پروازي گارو وارد نشوند. هفته ها گارو يکه تاز آسمانهاي جبهه هاي نبرد در فرانسه بود. تا اينکه روز نوزدهم آوريل 1915 بخاطر نقص فني، رولان گارو مجبور به فرود اضطراري در پشت خطوط آلمانها شد.
Fokker EIII
خلبانهاي طرفين درگير نبرد دستور داشتند تا به محض فرود در خاک دشمن، هواپيماي خود را آتش بزنند تا به دست دشمن نيافتد. آتش زدن هواپيماي گارو نيز اهميت ويژه اي داشت. چون در صورت سالم ماندن هواپيما، آلمانها به اسرار سپر پشت ملخ پي مي بردند و آنها نيز از اين ابتکار سود مي بردند... اما گويي مقدر نبود که هواپيما آتش بگيرد، بدنه پارچه اي هواپيما بخاطر باران خيس بود و آتش گرفتنش غير ممکن. رولان گارو و هواپيمايش سالم به دست آلمانها افتادند. و هواپيماي موران سولنيه او تحت مراقبت شديد به برلين فرستاده شد تا مورد بررسي قرار گيرد.
فرماندهان عالي ارتش آلمان از آنتوني فوکر(1939-1890) طراح هلندي هواپيما که در خدمت ارتش امپراتوري آلمان بود، خواستند تا هواپيماي گارو و سيستم سپر پشت ملخ را مورد مطالعه قرار دهد. آنها از فوکر خواستند تا اگر امکان دارد مکانيزمي مشابه هواپيماي گارو براي هواپيمايي ارتش آلمان بسازد. اما فوکر که ذهني خلاق و مبتکر داشت معتقد بود که در سيستم گارو، دير يا زود بر اثر ضربات گلوله هاي مسلسل، ملخ هواپيما خواهد شکست. پس بايد راه حل ديگري پيدا کرد. او طي محاسباتش به اين نتيجه رسيد که دو پره ملخ هواپيما در مدت يک دقيقه 2400 بار از مقابل لوله مسلسل عبور مي کنند. پس اگر به طريقي بتوان مسلسل را تنها موقعي به کار انداخت که ملخ هواپيما در سر راه آن واقع نشده باشد به نتيجه مطلوب خواهد رسيد.
آنتوني فوکر و همکارش هاينريش لوبه روي مکانيزمي کار مي کردند که بر اساس آن بتوان مسلسل را به هنگامي که ملخ هواپيما روبروي آن قرار گرفته است، از شليک باز داشت. فقط کافي بود زمانهايي که پره هاي ملخ از مقابل لوله مسلسل عبور مي کند، ماشه مسلسل چکانده نشود. بنابر اين در تمام مدتي که مسلسل شليک مي کند ملخ در سر راه آن قرار نمي گيرد. دستگاه قطع کننده شليک مسلسل ظرف 48 ساعت ساخته و آماده کار شد.
سپس فوکر آنرا با موفقيت روي يکي از هواپيماهاي يک باله اي که طراحي و ساخته بود آزمايش کرد. هواپيماهاي يک نفره، يک باله فوکر در مدتي کمتر از يک ماه به اين مکانيزم مجهز شدند و در آسمان به شکار هواپيماهاي انگليسي و فرانسوي پرداختند.
اولين پيروزي تاييد شده با اين سيستم نوظهور متعلق به ماکس ايملمن (1916-1890)، خلبان آلماني بود که در تاريخ اول آگوست 1915 هنگامي که با يک فروند هواپيماي فوکر يک باله پرواز مي کرد موفق شد يک هواپيماي انگليسي از نوع B.E.2c دو نفره را سرنگون کند
مطبوعات انگليسي اين دوره يعني شروع يکه تازي فوکرهاي آلماني در تابستان 1915 را "انتقام فوکر" ناميدند که اين واژه در تاريخ نگاري جنگ جهاني اول به عنوان يک لغت کليدي شناخته شده است. دوراني که خلبانهاي دو طرف با مشاهده يکديگر براي هم دست تکان مي دادند تمام شد. اکنون نبرد سختي ميان نيروهاي هوايي دو طرف در جريان بود و تعداد هواپيماهاي شناسايي و بمب افکن، روزبه روز بيشتر مي گشت.
هواپيماهاي يک نفره مسلح به مسلسل که هواپيماي پيشاهنگ (جنگده هاي امروزي) ناميده مي شدند، براي محافظت از هواپيماهاي شناسايي و بمب افکن خودي و سرنگون کردن هواپيماهاي شناسايي و يا بمب افکن دشمن به پرواز درمي آمدند. پرواز با اين نوع هواپيماها به مهارت و شهامت زيادي احتياج داشت و بهترين خلباناني که با اين نوع پرواز مي کردند به عنوان تکخالهاي پرنده جنگ جهاني اول شناخته شده و به شهرت رسيدند.
قبل از اينکه به ماجراهاي نبردهاي هوايي و تکخال هاي هوايي در جنگ جهاني اول بپردازيم، ذکر اين نکته لازم است که چگونه تشخيص هواپيماهاي خودي از هواپيماي دشمن ميسر گشت؟
در ابتدا تقريبا همه هواپيماها شبيه يکديگر بودند و هيچ علامتي هم براي مشخص شدن مليت هواپيما بر روي آنها موجود نبود. به همين خاطر اغلب هواپيما ها هدف توپخانه و مسلسل هاي ضد هوايي خودي قرار مي گرفتند بخصوص که نيروهاي زميني عادت کرده بودند براي جلوگيري از خطرات احتمالي بمحض مشاهده هواپيما (چه خودي و چه دشمن) بدون آنکه وقت خود را صرف شناسايي آن کنند، آنرا هدف قرار دهند. همچنين بارها اتفاق افتاد که خلبانان خودي با يکديگر درگير مي شدند.
Bristol Scout C 1250 متعلق به نيروي هوايي انگليس ، 1915
براي همين، فرانسوي ها در ابتدا به فکر حل اين مشکل افتادند. پس از بررسي راه حل را رسم سه دايره تو در تو به رنگهاي پرچم فرانسه (سرخ، سفيد، آبي) روي قسمت رويي و زيري بالهاي هواپيما دانستند بطوريکه دايره بيروني سرخ، دايره وسطي سفيد و دايره بيروني آبي رنگ بود. به اين ترتيب نيروهاي زميني فرانسوي قادر به شناسايي هواپيماهاي خودي شده و از تيراندازي به سوي آنها خودداري مي کردند. همچنين خلبانان فرانسوي نيز از درگيري با يکديگر اجتناب مي ورزيدند.
چون از اين کار نتيجه خوبي گرفته شد، آلمانها نيز يک صليب سياه رنگ روي بدنه، سکان عمودي و زير و روي بالهاي هواپيماهاي خود رسم کردند. واحد هاي هوايي اتريش- مجارستان نيز از همان صليب آلمانها استفاده کردند.
Sopwith Camel متعلق به اسکادران 28 نيروي هوايي انگليس 1917
انگليسيها نيز تصميم به اين کار گرفتند و پرچم انگليس را روي بدنه هواپيما کشيده و دو دايره تو در تو به رنگ سرخ و سفيد روي بالها رسم کردند. ولي پس از مدت کوتاهي اين علامت ها را عوض کرده و مانند فرانسوي ها سه دايره تو در تو با همان رنگ هاي سرخ و سفيد و آبي را روي بدنه و بالهاي هواپيماهاي خود نصب کردند با اين تفاوت که دايره بيروني به رنگ آبي و دايره دروني به رنگ سرخ بود.
ديگر کشورهاي درگير جنگ نيز با استفاده از رنگهاي پرچم خود علامت هايي شبيه به علامت هاي بالا به وجود آورده و روي بدنه و بالهاي هواپيماهاي خود نصب نمودند.
در حال حاضر برخي کشورها هنوز هم ازهمان علامتهاي دوران جنگ جهاني اول استفاده مي کنند مانند فرانسه و بلژيک اما علايم نيروي هوايي بسياري از کشورها نظير آمريکا و انگليس طي سالها دستخوش تغييرات گشت و علايم نيروي هوايي برخي ديگر از کشورها مانند آلمان و ايتاليا در سالهاي بعد از جنگ جهاني اول پس از تغييراتي، مجددا به همان صورت اوليه مورد استفاده قرار گرفته است.
در جدول موجود در اين فايل Insignia_WWI.pdf آرم و علايم مورد استفاده در نيروهاي هوايي چند کشور درگير جنگ را ملاحظه خواهيد کرد. همچنين به چند نمونه از هواپيماهاي معروف جنگ جهاني اول و علايم آنها توجه نماييد.
Fokekr DVII متعلق به ياستا (واحد شکاري) 16،
نيروي هوايي آلمان ، 1918
انواع هواپیماهای جنگی
تاريخچه و ويژگيهاي هواپيماي F5
F-5 به عنوان يك جنگنده صادراتي ارزان قيمت در راستاي برنامه هاي كمك نظامي به كشورهاي هم پيمان آمريكا توليد شد. F-5 يك جت جنگنده دو موتوره كوچك با سطح بال كم و بهينه سازي شده جهت تعمير و نگهداري آسان بود. F-5 هيچگاه در مقياس وسيع توسط نيروي هوايي آمريكا به كار گرفته نشد ؛ اما به واسطه داشتن خصوصيات مشابه با MIG-21 ، از آن به عنوان هواپيما متخاصم ( در مانورهاي هوايي ) استفاده مي شد. F-5A ( كه 799 فروند از آن توليد شد) يك هواپيماي بسيار ابتدايي با حداقل تجهيزات بود ، حال آنكه F-5 E Tiger II ( كه 1166 فروند از آن توليد شد) داراي قابليتهاي بسيار بيشتري بود. نهايتاٌ هواپيماي اصلاح شده و تك موتوره F-5G با نام جديد F-20 توليد شد. دستكم 28 كشور F-5 را به كار گرفتند.
مشخصات مدلهاي A و E هواپيماي F-5
F-5A Freedom Fighter
نوع: F-5A
كشور سازنده : آمريكا
ماموريت : جنگنده
سال ورود به خدمت : 1963
سرنشين : 1 نفر
موتورها : 2 * 1800 kg G.E. J85-GE-13
سطح بال : 15.79 m2
طول بال : 7.70 m
طول : 14.38 m
ارتفاع : 4.01 m
وزن بدون تسليحات : 3667 kg
حداكثر وزن : ------
حداكثر سرعت : 1490 km/h
برد : 15200 m
سقف پرواز : 15200 m
تسليحات : دو توپ 20mm
قيمت هر فروند : 5 ميليون دلار
Northrop F-5E Tiger II
نوع: F-5E
كشور سازنده : آمريكا
ماموريت : جنگنده
سال ورود به خدمت : 1973
سرنشين : 1 نفر
موتورها : 2 * 22.24 kN G.E. J85-GE-21A
سطح بال : 17.28 m2
طول بال : 8.13 m
طول : 14.68 m
ارتفاع : 4.08 m
وزن بدون تسليحات : 4410 kg
حداكثر وزن : ------
حداكثر سرعت : 1.64 ماخ
حداكثر برد : 2860 km
سقف پرواز : 15790 m
تسليحات : دو توپ 20mm
F-5 يك جنگنده مافوق صوت با قيمت پايين ، تعمير و نگهداري آسان و قابليت كاربرد چندگانه است. بيش از 2000 فروند هواپيماي F-5 توسط نيروي هوايي آمريكا جهت استفاده كشورهاي هم پيمان آمريكا ساخته شد. F-5 كه به هواپيماي آموزشي T-38 ساخت كارخانه نورث روپ شباهت دارد ، براي ماموريتهاي متنوع پشتيباني زميني و رهگيري هوايي مناسب است. نخستين پرواز F-5 در 30 جولاي 1959 انجام و تحويل آن به فرماندهي تاكتيكي هوايي جهت آموزش خلبانان خارجي در آوريل 1964 آغاز شد. خلباناني از ايران و كره جنوبي اولين كساني بودند كه جهت هدايت F-5 آموزش ديدند. سپس خلباناني از نروژ ، يونان ، تايوان ، اسپانيا و ساير ملل جهان آزاد كه F-5 را در اختيار داشتند ، تحت آموزش قرار گرفتند.
يك نمونه آموزشي از هواپيماي F-5 موسوم به F-5B نخستين پرواز خود را در فوريه 1964 انجام داد. در سالهاي 67- 1966 ، يك اسكادران از هواپيماهاي F-5 نيروي هوايي آمريكا به منظور سنجش قابليتهاي عملياتي اين هواپيما به ماموريتي رزمي در جنوب شرق آسيا اعزام شد.
F-5 E Tiger II يك نمونه بسيار بهبود يافته تر نسبت به نمونه قبلي (F-5A Freedom Fighter ) بود. در طراحي مجدد به مدل E به عنوان يك جنگنده برتري هوايي مانورپذير ، سبك وزن و ارزان قيمت ، يك سيستم رادار كنترل آتش هوا به هوا و يك سيستم نشانه روي محاسبه گر زاويه افزوده شد. موتورهاي نيرومندتر J85 مستلزم افزايش طول و عرض هواپيما بود. طراحي مجدد بر روي ريشه بال جلو صورت گرفت تا به بال اين هواپيما ، ويژگي دلتا شكل سه گانه را بدهد. نخستين پرواز F-5 E در 11 اوت 1972 انجام شد و اولين واحد نيروي هوايي آمريكا كه آن را دريافت كرد ، 425th TFS at Williams AFB, Arizona بود كه مسئوليت آموزش خلبانان خارجي را جهت پرواز با F-5 بر عهده داشت. مشهورترين كاربرد Tiger II به عنوان هواپيماي متخاصم در آموزشگاه جنگ افزار جنگنده نيروي هوايي آمريكا در نوادا بود. خلبانان متخاصم اسكادران 64 جنگ افزار جنگنده (64th Fighter Weapons Squadron) ، در زمينه تاكتيكهاي شوروي ، آموزش مي ديدند و از هواپيماهاي F-5 E به منظور شبيه سازي ميگهاي 21 براي آموزش خلبانان نيروي هوايي آمريكا در مانورهاي هوايي استفاده مي كردند.
characteristics F-5E (Tiger IIمشخصات جنگنده (
|
ماموريت اصلي
|
جنگنده سبك وزن
|
نيروي محركه
|
Two General Electric J85-GE-21B turbojets
|
تراست
|
2x 5,013 lb
|
2x 22.3 kN
|
حداكثر سرعت
|
1,082 mph
|
1,741 km
|
سرعت صعود اوليه
|
574 ft/s
|
175 m/s
|
سقف پرواز
|
51,800 ft
|
15,790 m
|
برد
|
2,314 miles
|
3,724 km
|
شعاع عملياتي
|
190 miles
|
306 km
|
وزن
|
خالي
|
9,725 lb
|
4,410 kg
|
حداكثر هنگام برخاست
|
24,725 lb
|
11,214 kg
|
طول بال
|
26.7 ft
|
8.13 m
|
طول
|
47.4 ft
|
14.45 m
|
ارتفاع
|
13.35 ft
|
4.07 m
|
مساحت بال
|
186 sq. ft
|
17.28 sq. m
|
تسليحات قابل حمل
|
ميليمتري)20(M39دو توپ;تسليحات در زير بالهاتا ميزان 3175كيلوگرم (موشكهاي هدايت شونده, بمب, راكت, توپ،ECM, يك موشك هدايت شونده در نوك هر بال)
|
پرواز يك فروند هواپيماي صاعقه (طراحي و ساخته شده در ايران بر اساس F-5 ) به همراه يك فروند F-5
هواپیمای مدل F-15 ایگل
هر جنگنده ای یا به طور کلی هر هواپیمایی، ویژگی یا خصوصیتی دارد که به وسیله آن برتری خود را بر رقیبانش اثبات می کند. اما جمع شدن تمام ویژگی ها و صفات مطلوب برای یک جنگنده در یک هواپیمای به خصوص، قدری مایه شگفتی است، اما واقعیت هم دارد و این مسئله در هواپیمای جنگنده ی اف-15 ایگل، رویایی حقیقی است.
هواپیمای F-15 مشهور به عقاب آسمان ها
باز هم باید به سال های جنگ سرد برگردیم، چرا که بی شک در این سالها، بزرگترین تحولات در علم هوانوردی روی داد و برای تشریح این تحولات، توصیف حال و هوای آن دوران، امری اجتناب ناپذیر است. در آن دوران، پس از آشکار شدن ضعف هواپیمای اف-4 فانتوم در برابر جنگنده های جدید روسیه، هواپیمای اسطوره ای اف-14 تامکت به خدمت نیروی دریایی آمریکا در آمد، اما نیروی هوایی همچنان از فانتوم های قدیمی استفاده می کرد. بسیاری از جمله خود شرکت گرومن به نیروی هوایی به خدمت گرفتن تامکت را پیشنهاد کردند، اما چه بهتر که نیروی هوایی هیچگاه این پیشنهاد ها را نپذیرفت چرا که نتیجه آن شد که هواپیمایی نوین به نام اف-15 ایگل که مخصوصاً برای نیروی هوایی و جنگ های هوا به هوا طراحی شده بود، متولد گردید.
هواپیماهای F-15 در حال حمل موشک های اسپارو و در حال پرواز جمع به راستی F-15 چگونه جنگنده ای بود
هواپیمایی که توسط شرکت مک دانل داگلاس طراحی شده بود، می توانست به شایستگی از عهده هر گونه جنگ هوایی برآید، خواه که این نبرد یک نبرد نزدیک یا Dog Fight یا خواه یک نبرد دور یا ماورای دید بصری یا BVR بود. شرکت مک دانل داگلاس برای طراحی اف-15، از شیوه های طراحی بال با جدید ترین متد های آیرودینامیکی بهره جست. اما با وجود این، در نخستین پروازهای این جنگنده که از 27 جولای 1972 آغاز شد، اشکالاتی همچون ناپایداری و لرزش شدید در بال ها در سرعت های نزدیک به سرعت صوت ظاهر گشت که بعداً با طراحی دوباره لبه حمله و لبه فرار بال و همچنین تغییراتی در پروفیل آن، این مشکلات نیز تا حدود زیادی برطرف گردید. اگرچه استفاده از فلز تیتانیوم که به مراتب از فولاد سبک تر و مقاوم تر است و همچنین به کاربردن دریچه های ورودی موتور متغیر، اجازه دستیابی به سرعت های بالای 2.5 ماخ را به اف-15 می داد، اما اجازه پرواز با این سرعت در حالی که هواپیما به طور کامل با تسلیحات مختلف لود شده است مشکلاتی را برای ادامه پرواز به وجود می آورد. بدین ترتیب، سرعت هواپیمای اف-15 در حالت مسلح به 1.78 ماخ محدود شده است و کامپیوتر های کنترل کننده سرعت، اجازه دستیابی به سرعت های بالاتر را به خلبان نمی دهند. طراحی هواپیمای اف-15، انقلابی در در طراحی کاکپیت هواپیماهای جنگنده نیز به شمار می آمد. این هواپیما با در اختیار گذاشتن کاکپیتی وسیع، دید بسیار عالی را برای خلبان فراهم آورده و نشان دهنده ها در بهترین وضعیت ممکن برای راحتی خلبان در جای خود قرار داده شده اند. پس از تولید 410 فروند از مدل های A و مدل آموزشی B از این هواپیمای تاکتیکی قدرتمند، مدل های C و D نیز با تغییراتی چون موتورهای نیرومندتر و رادار جدید AN/APG-70 معرفی شدند. در این میان، مدل C به محبوبترین مدل این هواپیما در بین دارندگان این جنگنده خوش ساخت تبدیل گردید. علاوه بر تغییرات مذکور، مدل C این هواپیما توانایی حمل دو مخزن سوخت اضافه در زیر هواکش موتورها را نیز دارابود که به نوبه خود، تاثیر به سزایی در افزایش برد این هواپیما در یک پرواز بدون سوخت گیری هوایی را داشتند. جالب این جاست که این هواپیما با سوخت گیری هوا به هوا می تواند مدت 15 ساعت تمام به انجام ماموریت به پردازد. اهمیت این مسئله هنگامی روشن می شود که بتوانید فشاری را که در چنین مدتی طولانی بر موتورها، سازه هواپیما و دستگاههای الکترونیکی هواپیما وارد می آید، تصور کنید. گفتنی است که اف-15، به داشتن محکم ترین بدنه جنگنده در دنیا مشهور است، چرا که بدنه ی این هواپیما در مانورهای جی شدید، می تواند تا بالای 9 جی یا 9 برابر شتاب جاذبه زمین را تحمل کند. اگر این مسئله به خوبی برایتان قابل درک نیست، باید اضافه کنیم که در این مانورها، وزن هواپیما به دلیل مقابله با شتاب جاذبه به حدود 225 تن می رسد!
هواپیماهای اف-15 ایگل در حال پرواز در فرمیشن
F-15 E-Strike Eagle یا اف-15 بمب افکن
پس از موفقیت های بزرگی که اف-15 بدست آورد، کم کم از گوشه و کنار صحبت طرحی که این جنگنده موفق را تبدیل به یک بمب افکن سبک نماید شنیده می شد. در آن زمان، تنها بمب افکن سبک نیروی هوایی یعنی هواپیمای اف-111 بازنشست شده بود و می بایست هرچه سریعتر، جای خالی این بمب افکن پر می شد. در ابتدا، نیروی هوایی مخالف تبدیل اف-15 به یک بمب افکن بود، چرا که اعتقاد بر این بود که با تبدیل این جنگنده به بمب افکن، قابلیت های رزمی آن در نبردهای هوا به هوا به شدت کاهش می یابد. اما پس از پیاده ساختن این طرح، نتیجه کاملاً برعکس از آب درآمد. بله، اف-15 پتانسیل تبدیل به یک بمب افکن موفق را در حالی که هنوز هم واقعاً یک «عقاب» بود داشت.
F-15E یا مدل بمب افکن هواپیمای اف-15
این مدل از اف-15، در جنگ عراق در سال 1991، نقش عمده ای را در بمباران اهداف معین شده بازی کرد. گفته می شد در آن زمان تنها دو هواپیما با آسودگی کامل به انجام عملیات بر فراز عراق می پرداختند: یکی هواپیمای F-117 که یک هواپیمای مخفی از دید رادار بود و دیگری، همین اف-15 سترایک ایگل بود که به دلیل مانور پذیری و چالاکی بی حد و مرزش، به راحتی می توانست پس از انجام عملیات، منطقه نبرد را ترک کرده و بدون هیچ آسیبی به پایگاه بازگردد. فیلم های واقعی که از نبرد این هواپیما در زمان جنگ عراق تهیه شده است، مو را بر اندام راست می کند. اما این در حالی است که خلبانان این هواپیما، اظهار کرده اند که عملیاتشان را با آسایش کامل انجام داده اند.
هواپیمای اف-15 ایگل در حال لندینگ یا فرود
F-15 با چه تسلیحاتی تجهیز شده است
هواپیمای اف-15 ایگل، همانند هواپیماهای قبلی نیروی هوایی، می تواند موشک های سایدویندر AIM-9 که یک موشک حرارت یاب است و همچنین موشک راداری اسپارو AIM-7 را حمل نماید، اما علاوه بر این موشک های همیشه در صحنه، موشک بسیار خطرناک و کشنده آمرام AIM-120 که یک موشک «شلیک کن، فراموش کن» است، می تواند روی هواپیمای اف-15 نصب شده و به راحتی سلطه آسمان پهناور را به «عقاب» واگذار نماید. چرا که حمل ترکیبی از این موشک ها به وسیله شاهین تیز پروازی چون F-15 دیگر جایی برای دیگر هواپیماها در آسمان باقی نمی گذارد.
سابقه نبردهای F-15 Eagle
1- اسرائیل، 1979: سرنگونی پنج فروند میگ سوریه
2- اسرائیل، 1981: حمله به راکتور هسته ای اوسیراک عراق
3- اسرائیل، 1982: حمله به لبنان توسط اسرائیل
4- عربستان سعودی، 1984: سرنگونی دو فروند فانتوم ایرانی به وسیله اف-15 های عربستان
5- اسرائیل، 1985: عملیات حمله اسرائیل به تونس
6- نیروی هوایی آمریکا، نیروی هوایی عربستان، 1991: شرکت در عملیات جنگ عراق
7- نیروی هوایی آمریکا، 1991: عملیات Northern & Southern Watch در جنگ عراق
8- نیروی هوایی آمریکا، 1995: عملیات در بوسنی و هرزگوین
9- نیروی هوایی آمریکا، 1998: عملیات روباه صحرا در عراق
10- نیروی هوایی آمریکا، 1999: عملیات در کوزوو به وسیله نیروهای متحد
11- نیروی هوایی آمریکا، 2001: عملیات جنگ افغانستان
12- نیروی هوایی آمریکا، 2003: عملیات آزادی عراق
هواپیماهای اف-15 در حال پرواز در کوهستان
مدل های مختلف F-15 Eagle
اولین نمونه ی هواپیمای اف-15 با نام F-15A به عنوان اولین نمونه این هواپیما به تعداد 355 فروند تولید گردید. مدل دو نفره یا مدل آموزشی این جنگنده با نام F-15B یا TF-15 به تعداد 57 فروند برای مقاصد آموزشی ساخته شد. مدل جدید این جنگنده یا سیستم های اویونیکی و موتورهای پیشرفته تر، با نام F-15C با برد بیشتر به تعداد 408 فروند توسط شرکت مکدانل داگلاس به تولید رسید. همچنین از همین مدل، مدلی آموزشی نیز با نام F-15D به تعداد 61 فروند طراحی و ساخته شد. مدل بعدی این هواپیما، مدل مشهور F-15E بود که همانطوری که گفته شد، دارای قابلیتهای چشمگیر هوا به زمین و توانایی بسیار در هدف قرار دادن اهداف زمینی بود. از هواپیمای اف-15، مدل های صادراتی نیز تولید گردید که از جمله ی آن ها می توان به اف-15 اسرائیلی، اف-15 های عربستان صعودی و اف-15 های ژاپن اشاره کرد که البته هواپیماهای ایگل ژاپن با کد J شناخته می شوند. همچنین، به تازگی، کره جنوبی نیز سفارش این هواپیما را به دولت آمریکا تسلیم کرده است که قرار است اف-15 های تحویلی به کره جنوبی، مدل K نامیده شوند. در سال های اخیر، برنامه هایی نیز برای تولید نمونه ای از اف-15 با کد PDF برای ایفای نقش هواپیمای F-22 با هزینه کمتر در نظر بود که سرانجام لغو شد.
هواپیمای F-15E در حال حمل بمب های مختلف
هواپیمای اف-15 با آنکه بیش از 30 سال از حضورش در نیروی هوایی آمریکا و چندی از کشورهای دیگر می گذرد، اما بازهم جوان، نیرومند، سرحال و جنگنده می نماید. احتمال فراوان می رود که مدل های ابتدایی این جنگنده تا سال 2010 از خدمت بازنشسته شوند و مدل های جدیدتر نیز، پس از تکمیل حضور هواپیمای پیشرفته F-22، از خدمت نیروی هوایی ایالات متحده خارج شوند.
هواپیمای مدل جنگنده F-16 فالكون
هواپیمای اف-16 فایتینگ فالکون، ساخت شرکت جنرال داینامیکز، جنگنده ای در کلاس کوچک و چند مأموریته می باشد که نخستین پرواز خود را با اولین نمونه خود در سال 1976 به انجام رساند. این هواپیما توانایی حمله به صورت هوا به هوا علیه هواپیماهای دشمن و هوا به زمین علیه تجهیزات زمینی برای مثال تانک ها و زره پوش های دشمن را به طور کامل و بهینه داراست.
فالکون در حقیقت آمیزه ای از هزینه نگهداری اندک و به صرفه و همچنین کارائی تسلیحاتی و تهاجمی بالاست. این جنگنده هم اکنون در اختیار نیروی هوایی ایالات متحده و همچنین متحدان این کشور مانند ترکیه یا امارات متحده عربی می باشد که البته خبرهایی از تحویل یکی از پیشرفته ترین مدل های این هواپیما با کد ئی و اف به امارات توسط آمریکا نیز منتشر شده است. در طراحی این هواپیما، از سیستم های به کار رفته در هواپیماهایی چون اف-15 و اف-111 نیز بهره برداری شده که البته قبل از به کارگیری این سیستم ها، عملیات ارتقا و به روز سازی کاملی نیز بر روی آن ها صورت گرفته است. با سوخت داخلی کامل، فالکون قادر به تحمل 9 برابر شتاب گرانشی زمین یا همان شتاب جی است که در مقابل مقدار حداکثر 4 جی برای به طور مثال رهگیر میگ 25، عددی بسیار مطلوب است. در گذشته، خلبانان به دلیل مقاوم نبودن کافی هواپیماهایشان، جرات انجام مانور های سنگین با بیش از 4 جی را نداشتند، اما همانطوری که می بینیم، امروزه این هواپیماها هستند که خلبانان را با مقاومتشان در هم شکته و آنان را تا مرز بیهوشی می برند. لازم به ذکر است که حداکثر شتاب جی قابل تحمل توسط انسان حدود هشت و نیم جی است که البته انسان برای لحظات کوتاهی مانند لحظه پرتاب از هواپیما توسط صندلی نجات قادر به تحمل هیجده جی فشار نیز می باشد.
در یک نبرد هوایی، مانورپذیری باورنکردنی فالکون و برد بسیار زیاد آن در مقایسه با هواپیماهای مشابه از همان ابتدا پیروز میدان را مشخص می سازد. رادار پیشرفته این هواپیما قادر به تشخیص اهداف در هر شرایط آب و هوایی و هر ساعت از شبانه روز بوده و حتی می تواند اهدافی را که برای جلوگیری از دید رادار در ارتفاع فوق العاده پایین پرواز می کنند، شناسایی نماید. در کاکپیت این هواپیما، در تمامی نشاندهنده ها و دستگاه ها اصل صراحت و اختصار رعایت شده و اطلاعات مختصر و مفید دسته بندی می شوند. همچنین در این هواپیما سیستم HUD نیز به کار برده شده که تمامی اطلاعات پرواز را بر روی شیشه جلوب خلبان منعکس ساخته و مانع از این می شود که خلبان هر لحظه چشم از روی هدف مورد نظر خود برداشته و برای آگاه شدن از وضعیت پرواز هواپیمای خود، مرتباً به نشان دهنده ها نگاه کند. کاناپی این هواپیما نیز از نوع حبابی بوده که دیدی بسیار عالی را از محیط اطراف برای خلبان فراهم می سازد که از این لحاظ بسیاری از خلبانان آن را به هلیکوپتر مانند می سازند. هواپیمای فالکون برای تامین نیروی خود از یک موتور پرات اند ویتنی یا جنرال الکتریک سود می جوید که این مورد بسته به نوع آن متغیر است و البته، موتور نوع جنرال الکتریک که در هواپیمای اف-15 و مدل سی و دی این هواپیما نیز به کار رفته است، قدرتمند تر بوده و قادر به تولید نیروی کشش استاتیکی معادل 27.000 پوند می باشد. ورودی هوای موتور این هواپیما در زیر بدنه قرار گرفته که ترکیب آیرودینامیکی خوبی را با بدنه به وجود آورده است. با اتکا به نیروی این موتور قدرتمند، این جنگنده قادر به پرواز با حداکثر سرعتی معادل دو ماخ در ارتفاعات بوده و سقف پروازی آن حداکثر پانزده کیلومتر است.
طول این هواپیما حدود پانزده متر و طول دو سر بال های آن نیز حدود ده متر است که از این جهت در کلاس هواپیماهای اندازه کوچک قرار می گیرد. حداکثر وزنی که این هواپیما قادر به حمل آن به آسمان است حدود هفده تن می باشد. این هواپیما می تواند با حداکثر شش موشک هوا به هوا اعم از موشک های سایدوایندر، آمرام و اسپارو تجهیز شده و برای حمله به اهداف زمینی نیز قادر است که به انواع موشک های هوا به زمین ماوریک و هارپون و بمب های مارک، جی دی ای ام و جی بی یو مسلح شود. همچنین برای نبرد های نزدیک، توپ یا مسلسل هنوز هم یک سلاح موثر به شمار می آید و به همین دلیل، این هواپیما از یک توپ بیست میلیمتری با حداکثر خشاب پانصد گلوله ای بهره می برد. در هدایت این هواپیما، از سیستم پرواز با سیم بهره جسته شده است، بدین گونه که خلبان با سوطح کنترلی مانند شهپر ها هیچ گونه ارتباط مکانیکی نداشته و سطوح کنترلی از طریق کامپیوتر هواپیما کنترل می شوند.
مشخصات :
وظیفه : جنگنده چند منظوره
مبنای قدرت : یک موتور توربوفن
نیروی پیشران : 12150 کیلوگرم
پیشینه وزن برخاستی : 16875 کیلو گرم
طول : 12.8 متر
ارتفاع : 2.8 متر
فاصله دوسر بال : 9.8 متر
سرعت : دو ماخ
سقف پرواز : 15000 متر
برد : 3900 کلیومتر
آیا نیروی هوایی ایران جنگنده اف-16 را داراست؟
نیروی هوایی ایران در زمان حکومت شاه حدود 300 فروند هواپیمای اف-16 را نیز سفارش داده بود که قرار بر این بود که بعد از تحویل سری آخر هواپیماهای اف-14، تعداد مقرر از این هواپیماها نیز به ایران تحویل داده شود، که این عمل مصادف شد با انقلاب جمهوری اسلامی ایران و به تعلیق در آوردن عمل تحویل اف-16 ها به ایران.
البته در این جا باید ذکر شود که دو فروند اف-16 قبل از این اتفاقات به ایران تحویل شد که یکی از آنها برای عملیات تحقیقاتی اوراق گردید و دیگری در خدمت نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران یا نهاجا (IRIAF) می باشد. این هواپیما هرگز در جنگ تحمیلی به دلیل تعداد معدود به کار نرفت. گفتنی است هواپیمای اف-16 ساخته شرکت جنرال داینامیکز (General Dynamics) یکی از چالاک و چابک ترین هواپیماها در نبردهای نزدیک و یا داگ فایت است که این توانایی، در اثر سبکی وزن و خاصیت های آیرودینامیکی ویژه که در آن به کار رفته است، به وجود آمده است. در ضمن هواپیمای اف-16 از معدود هواپیماهای تک موتوره جنگنده می باشد که در خدمت است. البته گونه دیگری از اف-16 های معمولی نیز وجود دارد که به F-16 XL موسوم است و از بالهای بزرگتر و قابلیت حمل تسلیحات بیشتر و موتورهای نیرومندتر و در نهایت برد بیشتر بهره می برد.
آشنايی با هواپیمای مدل F/A-18 Hornet
تاريخچهء پيدايش
جنگندهء F-18 بر پايهء يكي از جديدترين جنگندههاي ساخت شركت نورثروپ، يعني Cobra YF-17 ساخته شد. در دههء 1970، YF-17 به منظور رقابت با جنگندهء F-16 جهت انتخاب «جنگندهء سبك» براي نيروي هوايي ايالات متحده طراحي و ساخته شد.
YF-17 Cobra
ولي در نهايت جنگندهء F-16 توسط نيروي هوايي انتخاب شد. در آن زمان، مقامات ارشد نيروي دريايي، دريافتند كه جنگندهء ساخت نورثروپ، توان بالقوه بسيار بيشتري نسبت به F-16 جهت جايگزيني هواپيماهاي قديمي نيروي دريايي، يعني A-7 Corsair دارد.
نورثروپ و مك دانلداگلاس تصميم گرفتند به طور مشترك، جنگندهء F-18 را براي ناوهاي هواپيمابر و جنگندهء A-18 را براي سپاه تفنگداران نيروي دريايي، توليد نمايند. اما اين دو پروژه كمي بعد باهم ادغام شدند و نتيجه جنگندهء چندماموريتهء F/A-18 از آب درآمد.
به منظور حفظ قابليتهاي چندماموريته، در قلب جنگندهء F-18 يك رادار پرقدرت چندحالتهء ساخت هيوز قرار داده شد كه هم در ماموريتهاي هوا به هوا و هم در ماموريتهاي هوا به زمين، موثر و كارا بود.
جنگندهء جديد، مجهز به سيستمهاي پيچيدة الكترونيكي، نمايشگرهاي تلويزيوني، موتورهاي قدرتمند، توانايي حمل انواع جنگافزار و قابليت آئروديناميكي خاصي بود كه اجازه ميداد جنگنده بتواند با زاويهء حملهء بالاتري پرواز نمايد. در نهايت، جنگندهء F-18، فراتر از آن چيزي شد كه مورد انتظار بود با قابليت مانورپذيري خوب و توانايي بسيار موثر در انجام عملياتهاي متفاوت.
بدين ترتيب، جنگندهء F-18 با موفقيت وارد خدمت در ناوهاي نيروي دريايي و نيروي هوايي تفنگداران دريايي ايالات متحده شد و جايگزين جنگندههاي A-7 و F-4 فانتوم گرديد.
F/A-18 موسوم به Hornet – به معني زنبور سرخ – جنگندهاي است دو نفره، دو موتور، چندمنظوره (جنگندهء تهاجمي) كه ميتواند هم از روي ناوهاي هواپيمابر عمل نمايد و هم از پايگاههاي زميني.
براي F/A-18 انبوهي از ماموريتهاي گوناگون تعريف شده است: ايجاد برتري هوايي، اسكورت جنگندهها، خنثاسازي دفاع هوايي دشمن، عمليات جاسوسي و اكتشافي، هدايت عمليات هوايي، پشتيباني دور و نزديك هوايي و قابليت عمليات در شب.
F/A-18 جايگزين جنگندههاي F-4B ،A-7 Corsair در دههء 1970 و جنگندهء A-6 Intruder در اواخر دههء 1990 شد.
F/A-18 به وسيلة سيستم ديجيتالي پرواز با سيم (Fly Bye Wire or FBW) كنترل ميشود كه اين امر كيفيت بسيار خوبي را در هدايت هواپيما سبب ميشود و موجب ميشود خلبان با سهولت بيشتري به هدايت جنگنده بپردازد. اين سيستم به هنگام مانورهاي سنگين، به خلبان اجازه ميدهد تا تمركز خود را بر روي عمليات و استفاده از تسليحات از دست ندهد.
نسبت كشش به وزن اين هواپيما در حالت خشك (بدون پسسوز) نيز فوقالعاده است و اين جنگنده در هنگام برخورد با دشمن، از توانايي خوبي در استفاده از قدرت بالاي موتور در حالت بدون پسسوز پيدا ميكند.
قدرت بالاي اين جنگنده كه توان خوبي در خارج شدن از مهلكه را ميدهد مورد تاييد اغلب خلبانان هورنت است. علاوه بر اين، F/A-18 اولين جنگندهء نيروي دريايي است كه سيستمهاي ديجيتالي را يكپارچه كرده است؛ (MUX) مدار انتقال اطلاعاتي است كه تعدادي ورودي را به تعداد كمتري خروجي تركيب ميكند. حسن اين نوع طراحي اين است كه زمينهء ارتقاء مداوم را به شكل آسانتري فراهم ميسازد.
در طي 15 سال عمليات و تجربه، F/A-18 ثابت كرده است كه بهترين جنگندهء تاكتيكي براي ناوهاي هوا
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0